شرکت طراحی پورتال سازمانی سیگما

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صرفه جویی در زندگی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

همه فوت و فن های صرفه جویی در خرید کردن

با جیب های پر و دست های خالی به روشگاه میروید و قصد خرید ردن هم ندارید، اما یکی دو ساعت بعد با جیب های خالی و دست های پر بیرون می آیید بی آنکه واقعا به چیزهایی که خریده اید نیازی داشته باشید! میخواهید راه هایی ساده برای درمان بیماری ولخرجی یاد بگیرید؟ روش هایش را در ادامه بخوانید.
قصد دارید کلاه سرتان نرود؟ می خواهید هوشمندانه و با چشم های باز خرید کنید؟ دلتان میخواهد پول بیشتری را پس انداز کنید؟ این توصیه های کاربردی به کارتان می آید. 

راهکار شماره 1 : شما مسخ می شوید اگر...

شما به فروشنده می گویید: "من این شلوار را نمی خواهم. دو سایز بزرگتر بدهید". فروشنده لبخندی ملیح میزند و می گوید: "اشکال ندارد. اما تن خور قشنگی دارد. حالا امتحانش کنید." "اما این لباس اصلا به سایز من نمیخورد" این را می گویید و ته دلتان شک می کنید که احتمالا فروشنده سایز مورد نظرتان را ندارد.
او باز میان آن لبخند مصنوعی می گوید: "خوب شما نخرید اما این سایز را بپوشیدف اگر اندازه تان نبود سایزی که شما می گویید را می آورم." چند قدم جلوتر می آیید. فروشنده زیر چشمی نگاهتان میکند و می گوید: " جنس فوق العاده ای دارد. کتان ترک، اصل و سنگ شور شده. فقط یکبار امتحان کنید."
شما جلوتر می روید. شلوار را میگیرید و دقیقا در همین لحظه که دستتان به پارچه شلوار می خورد، به دام افتاده اید. چون لمس کردن، یکی از مهمترین بخش های خرید است و به همین است که اغلب فروشنده های حرفه ای معمولا به مشتری پیشنهاد میکنند به جنسی که حتی قصد خریدش را ندارند، دست بکشند و تماشایش کند.
آنها می دانند که به کار گرفتن حس لامسه مشتری، تصویری را که او از یک کالا در ذهنش دارد کاملتر می کند و به همین علت وسوسه اش برای خرید بیشتر میشود و به این ترتیب، شما وقتی به اجناس و به خصوص پوشاک دست میزنید، از دید فروشنده شما گام اول را به سمت خرید برداشته اید. 
بنابراین برای پیشکیری از فریب خوردن در خرید، یادتان باشد که اگر جنسی را در نگاه اول نامناسب تشخیص داده اید، به پافشاری فروشنده برای لمس کردنش توجهی نکنید. 
چند پرشس وجود دارد که همیشه باید وقت خرید از خود بپرسید، دقیقا چه چیز میخواهم؟ چرا به آن احتیاج دارم؟ باید چه مقدار از آن را خریداری کنم؟ آیا شرایط نگهداری اش را در منزل دارم؟

راهکار شماره 2 : گوش ها را بگیرید و فرار کنید!

حرکت مشتری به سمت خرید، اعتماد کردن به همه حرف های فروشنده، بی هیچ چون و چرایی است. این حالت به خصوص برای کسانی رخ میدهد که از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند و حتی دیده هایشان را باور ندارند. 
برای مثال شما وارد فروشگاه می شوید و پیراهنی مشکی توجهتان را جلب میکند. فروشنده لباس را از پشت ویترین می آورد. شما متوجه میشوید که روی لباس لکه هایی سفید وجود دارد، اتو روی آن برق انداخته، برایتان کوچک است و از آنجا که مدت ها پشت ویترین با سوزن هایی آویخته شده، روی ان چند سوراخ که در واقع جای سوزن هاست، دیده میشود.
طبیعتا عقل سلیم در این شرایط حکم می کند به فروشنده بگویید لباس را نمی خواهید و از مغازه خارج شوید، او شروع به توجیه میکند. فروشنده های حرفه ای می توانند بدترین کالاها را هم طوری توصیف کنند که شما قانع شوید آنها بهترین ها هستند.
در مثالی که ما زدیم، فروشنده اگر اصرار داشته باشد جنس بنجلش را به شما بفروشد، ابتدا می پرسد چرا لباس را نپسندیده اید. شما علت های تان را توضیح می دهید و او برای هر کدام توجیهی ارائه میدهد. 
مثلا میگوید اگر یک بار لباس را بشویید همه لکه های سفیدش پاک میشود. او پارچه لباس را از دو طرف می کشد، تکان میدهد و چروکش می ند و می گوید سوراخ ها ناپدید شده است و علاوه بر این چند بار پوشیدن با بافت کاملا یکی میشود. می گوید جای برق افتادگی اتو روی پارچه، فقط خاک گرفتگی است و پس از نخستین شست و شو پاک خواهد شد و نباید نگران کوچک بودنش باشید، چون وقتی آن را تنتان کنید به مرور اندازه تان می شود!
برخی از فروشنده ها طوری اشکالات جنسی را که می خواهند به زور به مشتری ها بفرشند جلوه میدهند، که حتی خیلی از هم صنف های خودشان هم فریب میخورند، بنابراین بهترین راه این است که وقتی جنسی را نمی خواهید به سرعت نظرتان را اعلام کنید و از فروشگاه خارج شوید و با فروشنده بحث نکنید. 

راهکار شماره 3 : آیا از قحطی برگشته ای؟

بعضی ها واقعا حرص میزنند! کسانی وجود دارند که شیوه خریدشان آدم را یاد روزهای پیش از قحطی می اندازد. آنها عجله دارند، سبدهایشان را به سرعت از انواع کالاها پر میکنند و اصراردارند همه آنچه خریده اند به کارشان می آید، در حالی که واقعا اینطور نیست و خیلی وقت ها بخشی از آنچه خریده اند یا گذشت زمان بی مصرف و دور ریخته میشود. 
خانواده ای را میشناسم که چند هفته به یکی از فروشگاه های زنجیره ای رفتند. آنها طوری حبوبات و کیسه های برنج و کنسروهای خوراکی های مختلف را خریداری کردند که بقیه مردم با تعجب می پرسیدند: "قرار است اتفاقی بیفند؟ قحطی شده است؟

ادامه مطلب

  • شرکت طراحی پورتال سیگما